اطمال آنچه در حوض باشد (بصورت مجهول) ، بیرون آوردن آنچه در آن است و فرونگذاشتن قطره ای در آن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). برآوردن آنچه در حوض و چاه بود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
اطمال آنچه در حوض باشد (بصورت مجهول) ، بیرون آوردن آنچه در آن است و فرونگذاشتن قطره ای در آن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). برآوردن آنچه در حوض و چاه بود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
کار فرمودن. (غیاث اللغات) (منتهی الارب). کار فرمودن و در کار آوردن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). بر کار داشتن. (تاج المصادر بیهقی). بکار واداشتن. (از اقرب الموارد). در کار آوردن. (منتهی الارب).
کار فرمودن. (غیاث اللغات) (منتهی الارب). کار فرمودن و در کار آوردن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). بر کار داشتن. (تاج المصادر بیهقی). بکار واداشتن. (از اقرب الموارد). در کار آوردن. (منتهی الارب).
جمع حمل، بارهای شکم بارهای درخت بارها، جمع حمل، بره ها برگان بار یاری: یاری دادن کسی در برداشتن بار بسیار زایی، جمع حمل بارهای شکم بارهای درخت،جمع حمل بارهای سرو پشت، جمع حمل بره ها برگان. یاری دادن کسی را به برداشتن بار یاری دادن دربار بر نهادن
جمع حمل، بارهای شکم بارهای درخت بارها، جمع حمل، بره ها برگان بار یاری: یاری دادن کسی در برداشتن بار بسیار زایی، جمع حمل بارهای شکم بارهای درخت،جمع حمل بارهای سرو پشت، جمع حمل بره ها برگان. یاری دادن کسی را به برداشتن بار یاری دادن دربار بر نهادن